هو المحبوب
آخرین روزهای زمستان هم سپری میشود... در حالی به روزهای بهاری نزدیک میشویم که ۲-۳ روز است که شهرمان را برف سفید پوش کرده است، و شهر تهران در آخرین روزهای زمستان چهره زمستانی به خود گرفته است.
و امیدواریم که این برف آخر سال نشانی از خوشیمنی برایمان به ارمغان داشته باشد... امیدواریم که سالی را که در انتظار داریم سال بسیار خوبی برای تمام مردم ایران زمین باشد... امیدواریم سالی باشد همراه با شادیها و خوشیهای فراوان و به دور از غم و غصه... سالی همراه با سرافرازی برای ایران عزیزمان و مردم عزیزترمان.
فردا راهی سفر به شهر مشهد هستم تا سال جدید را در حرم امام رضا و در کنار او تحویل کنیم... سعادتی که چند سالی است نصیبمان شده است.
باز کن پنجره را که نسیم
با بهاری دلکش
از سفر میآید
...
با نام او
به معنای واقعی کلمه بلاخره فارغالتحصیل شدم و حتی تمام تصویه حسابهایم را هم با دانشگاه انجام دادم...
میدانم باید خوشحال باشم، اما نیستم... و ذرهای احساس رضایت نمیکنم...
و حال عمر سفرهای هر هفتهام به بابل به انتها رسید و باید از شهر بهارنارنج خداحافظی کنم...
با نام آفریدگار زیباییها،
سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید نتواند
که ره تاریک و لغزان است
وگر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است.
مهدی اخوان ثالث