آه ای دریغ و حسرت همیشگی...

با نام آفریدگار زیباییها

بازهم کم آوردم...

بازهم وقتی بچه‌ها را می‌بینم آه میکشم...

بازهم وقتی بچه خواهر و برادرم را بغل می‌کنم بغض‌ام می‌ترکه...

ای کاش می‌توانستم با خودم کنار بیام که سهم من از این قسمت زندگی هیچ است...

 

راستی...

چه آه بزرگی که خسرو شکیبایی هم رفت...