امروز روز دیگری خواهد بود!!

با نام یگانه آفریدگار هستی که تمامی وجودم از اوست

عجب روزگاری شده...

بعد از مدتها امروز اولین روزی بود که بطور کاملا نسبی حال و روز خوبی داشتم... شب با خانواده رفتیم سینما که فیلم جالبی بود امشب یک تصمیم داشتم و ان اینکه  یک ایمیل چانانه به کسی بزنم که توان کمک کردنم را دارد و با این نیت هم به سراغ اینترنت آمدم اما داستان جور دیگری رقم خورد...

امشب تمامی انچه را که از سال ۸۲ در این وبلاگ نوشته بودم را خواندم... نمیتوانی تصور کنی که الان چه حالی دارم... نمیدانی که چقدر فکر تو ذهن ام بوجود اورد واقعا فراموش کرده بودم که چه روزهایی داشتم و چه روزهایی را از سرگذراندم و حال در چه روزگاری بسر می برم واقعا یک قسمت از زندگی ام را فراموش کرده بودم و امروز دیدم که چه آسان روزهایی سخت را در زندگی تجربه کردم و چه اسان از  آن همه سختی گذشتم و هنوز زنده ام و هنوز در حال نفس کشیدنم...

واقعا زندگی چه زیبا ما را به بازی گرفته...

من  به نیت نوشتن یک ایمیل آمدم و حال با کلی دیدگاه جدید و بهتر می توانم این کار را انچام دهم٬ امشب بعد از این همه سال احساس خوب زندگی کردن را تجربه میکنم

خدایا برای برخواستن به کمک ات نیاز دارم...

نظرات 1 + ارسال نظر
آریا شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:09 http://bluegalexy.blogsky.com

سلام دوست من
خدا کمک میکنه ...
تو قدر دان کمکش هستی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد