Be yourself No matter what they say

با نام او

چه روزهای عجیبی است... درس‌ام تمام شده بدون اینکه ذره‌ای خوشحال باشم از اینکه از شر درس‌های راحت شده‌ام. هفته پیش که دانشگاه بودم به شدت دلم گرفته بود از اینکه می‌دیدم همه در تکاپوی کلاس رفتن هستند و به شدت بهشان حسودی‌ام شد و بغض عجیبی گلویم را گرفته بود...
 
روزگار غریبی است نازنین...

چقدر خوب است که از صبح که بلند می‌شوی در حال فکر کردن باشی تا شب که می‌خواهی بخوابی... چقدر خوب است که لحظه‌ای فکرت آرامش نداشته باشد... چقدر خوب است که در تمام مدت روز به دنبال راه چاره‌ای باشی... همه اینها خوب هستند چون دیگر پاره‌ای زندگی‌ات شده است...
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد