یا لطیف
نمیدانم ناراحت شدم یا خوشحال از اینکه آن چیزی که تو دلم بود اشتباه نبوده و نیست... از اینکه آن چیزی را که حس کردهبودم دیگری نیز توانست حس کند... و از اینکه باز هم برگشتم سر خط اول... از اینکه حالا باید همه چیز را باید به دست فراموشی بسپارم... از اینکه باید از اول آغاز کرد... و تمام اینها فقط در حرف راحت است... به یک قدرت ماورا طبیعه نیاز دارم...
وقتی عاشق شدم
فرصت بیشتری پیدا کردم
فرصت بیشتری پیدا کردم که پرواز کنم و زمین بخورم
و این عالی است...
هرکس شانس پرواز کردن و زمین خوردن را ندارد
و تو این شانس را به من بخشیدی،
متشکرم
شل سیلورشتاین
سلام دوست عزیز
وبلاگ قشنگی دارید . با مطالبی که حسابی باب طبعه
بسیار لذت بردم
موفق باشید