با نام آفریدگار زیبایی ها
 
نمیدانم این چه حکمتی است که دقیقا ان زمانی که احساس می‌کنی همه چیز زندگی روند عادی خودش را طی می‌کند و دقیقا همان لحظاتی که حس می‌کنی همه چیز این زندگی بر وفق مرادت پیش می‌رود ناگهان اتفاقاتی پیش می‌آید که همه این احساسهای خوب را در چشم بهم زدنی بهم می‌زند... این روزها احساس می‌‌کنم چقدر به لیلای داریوش مهرجویی در فیلم لیلا شبیه شدم... نمیدانم چرا اینجوری شدم فقط میدانم که خوشبختی ات از هرچیزی برام مهم تر است... باورکن!

می‌دانی چرا وقتی می‌خواهیم برویم تو رویا چشمهامون را می‌بندیم؟ وقتی می‌‌خواهیم گریه کنیم؟؟ می‌خواهیم فکر کنیم؟؟ وقتی می‌خواهیم تصور کنیم؟؟ وقتی می‌خواهیم کسی را ببوسیم؟؟  به این دلیل که قشنگ‌‌ترین چیزهای تو دنیا قابل دیدن نیستند...
نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 14 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 07:29 http://yaranemoud.persianblog.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد