نمی دانم چی میخواهم بگویم....

سلام...

دوباره حالم قاطی کرده... ساعت ۲:۳۰ نصفه شبه و بعد از ۲ روز تعطیلی فردا باید دوباره بروم سرکار و هنوز بیدارم...

خدا کنه فردا بتوانم زود از اداره بزنم بیرون که دوباره کتابخانه رفتن ها را شروع کنم... بدجوری پشتم باد خورده... مطمئنم امسال دیگه قبول ام... خدایا کمک ات را دریغ نکن... الان در حال حاضر باید خوابید...

نظرات 6 + ارسال نظر
ف یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:08

ما بیداریم- فردا سر کار نمیریم- چون بیکاریم. درس می خوانیم

علیرضا شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 13:09 http://www.rainyspring.blogsky.com/

سلام
سال نو مبارک دوست من
ان شاءالله قبول میشی
برات آرزوی موفقیت و سلامتی میکنم

شهردار هویج یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:26

سلام رفیق
من اتفاقی امدم وبلاگت
اگه به چیزی که رو اسم وبلاگ گذاشتی و معتقدی,
باید پاشی باید همت کنی باید قیمت پاشدن رو بپردازی تا با آدم نشسته فرق داشته باشی
نمیدونم چی فکر میکنی ولی با دلت با همون خدایی که فکر میکنی پیشش کم کاری کردی یه سفر برو مشهد برو پیش ابالحسن ضامن آهو
منم اهلش نبودم ولی اسیرش شدم اگه با آمادگی بری
بخدا برگشتن از اونجا برات سخت میشه
به آرامش میرسوندت دلواپسیهات از بین میرن
تا نری کنارش نمیدونی چی میشه ...نمیدونی

بی خبر پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 07:28

چه خبر ؟

کیمیا جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 00:34 http://al0one.blogfa.com

اوهوم حتما قبولی!!!بوس

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 01:09 http://anai.blogsky.com

وبلاگ جالبی بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد